به گزارش سلام لردگان به نقل از (ايسنا)، گزيدهاي از بيانات حضرت آيتالله خامنهاي درباره ويژگيهاي نمايندگان مجلس در زير آمده است:
بعضيها زود مرعوب ميشوند!
مجلس بايد مجلسي باشد که بتواند در مقابل زورگوييها و زيادهخواهيها و مرعوب کردنها و تطميع کردنهاي قدرتمندان جهاني بايستد و مصالح کشور و ملت را محاسبه کند و دنبال آن برود.
امام رضواناللهعليه بارها اسم «مدرس» را ميآوردند. مگر خصوصيت مدرس چه بود؟ از مدرس عالمتر هم داشتيم. مدرس خصوصيت عمدهاش اين بود که هيچ عامل ارعاب و تهديد و تطميع و فريبگري در او اثر نميکرد.
همان وقتي که عليالظاهر فضا را بر ضد او آنچنان متشنج کرده بودند که عليهش شعار ميدادند، او ايستاد و حرف خودش را زد. اين خصوصيت يک نماينده خوب در مجلس است.
بعضيها زود مرعوب ميشوند! من بارها عرض کردهام که قدرتهاي استکباري - يعني همين قدرتهاي سلطهگر جهاني - که مرتب روي اين کشور و آن کشور دست مياندازند و دولتها و ملتها را زير يوغ خودش ميکشانند، عمده کارشان از ترساندن ميگذرد. قدرت واقعيشان آن قدر نيست که بر زبان ميآورند.
بديهي است اين همه که اينها با اين انقلاب و با اين کشور بدند، اگر قدرت داشتند، تاکنون اين انقلاب اينطور رشد نميکرد و اينگونه نميماند. (بيانات در ديدار کارگزاران حج 1378/11/26)
مثل مدرس...
در زمانهاي گذشته، بسياري از رجال دولتي و نمايندگان مجلس شوراي ملي در دو، سه دوره اول که واقعاً نماينده بودند و به وسيله مردم انتخاب ميشدند - و اين، قبل از زماني بود که رضاشاه، دست روي مجلس گذاشت - با دادن امتيازات به بيگانگان، مخالف بودند.
شخصيتهاي وطندوست و ملي واقعي حاضر نبودند امتيازات بدهند. اما در عينحال، جرأت مخالفت هم نداشتند. چرا جرأت نداشتند؟ چون مردم پشت سرشان نبودند و در واقع وجهه مردمي نداشتند.
تا يک نخستوزير ميآمد کلمهاي بگويد که بوي اصطکاک با منافع خارجيها را داشته باشد، از کار برکنارش ميکردند. تا يک رجل دولتي ميآمد قيافهاي بگيرد و حرفي بزند که بوي اعتراض به امتيازات خارجي بدهد، فوراً از قدرت ساقطش ميکردند و به دنبال کارش ميرفت!
اگر کسي هم مثل مرحوم مدرس رضوانالله عليه، سرسخت بود، کتکش ميزدند، محبوسش ميکردند، تبعيدش ميکردند و بعد هم به دست قلدري مثل رضاخان، با دهان روزه، در ماه رمضان، شهيدش ميکردند.
رجالي که جرأت و ايمان مدرس را نداشتند، تا يک کلمه حرف ميزدند، با چشم غرهّاي از طرف اربابان خارجي مواجه ميشدند و فوراً سکوت ميکردند. لذا امتيازات خارجيها در ايران، روزبهروز بيشتر شد. (بيانات در خطبههاي نماز جمعه 1373/11/14)
مدرس مجلس را مردمي کرد
قريب به بيست سال قبل از دوران پنجاه ساله هم، در اين کشور، مشروطيت بود که مجموعاً، با تعطيلها و انسدادها و به توپبستنها و غيره، تقريباً در حدود چهار دوره، مجلس شوراي ملي درست شده در اول مشروطيت، کار کرد.
تاريخ آن مجالس، بسيار عبرتآور است و واقعاً يکايک ملت ايران، براي اينکه بدانند جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي به اين کشور و اين ملت چه داده است، بايد آن گذشته را بخوانند. تا ندانيم چگونه بودهايم، نخواهيم دانست که امروز چه در اختيار داريم.
در آن چند سال اوليه، تا وقتي که هنوز مجلس، آن مجلس تحت نفوذ سلطان و سردار و دولت و سلطنه و سفارتخانه خارجي نبود، مجلسي بود که با وجود ابتدايي بودن، تأثير خود را در اوضاع کشور ميگذاشت. هرجا که اندکي نشانه سلطه خارجي بود، آن مجلس، با قدرت تمام ميايستاد. اولتيماتوم روس بود، مجلس ايستاد.
استقراض از خارجيها بود، مجلس ايستاد. قرار داد وثوقالدوله بود، مجلس ايستاد. امثال مدرسها در آن مجلس، کم و بيش بودند. آنهايي هم که گذشت زمان نشان داد نميتوانند هميشه مدرس باقي بمانند و مثل مدرس باشند، در سايه حضور مردان مستقل با ايماني از قبيل مدرس، خياباني و امثال آنها، يک حالت واقعي مردمي به آن مجلس دادند.